.::: پرواز شب :::.
Home        My Profile        E-mail       Archive        Titles
برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv


 

 

سکوت می کنم
به احتــرام
آن همه حرف
که در دلم
مـُــــــــــــرد

 


سکوتم از رضایت نیست

دلم اهل شکایت نیست


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

فقر :

میخواهم بگویم ...
فقر همه جا سر میكشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ...
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ...

طلا و غذا نیست ...
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ...
فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میكشد ...


فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست ...
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر كردن است ...

دکتر علی شریعتی


پی نوشت : این دقیقا همون چیزیه که این روزا زیاد بهش فکر می کنم . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

از جهان عقب نشینی کرده ام
به روی تخت خوابم
در کنار رادیو
ولی هنوز نمی دانم
که من روبه جهان دارم
یا پشت به جهان کرده ام.
بيژن جلالي

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

برهنگی بیماری عصرماست،

اما به گمانم تن عریان تو باید مال کسی باشد که

روحش را برای تو عریان کرده است . . .

دستمال كاغذی به اشك گفت:
قطره قطره‌ات طلاست
یك كم از طلای خود حراج می‌كنی؟
عاشقم
با من ازدواج می‌كنی؟
اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالِ كاغذی!
تو چقدر ساده‌ای
خوش خیال كاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می‌شوی
چرك می‌شوی و تكه‌ای زباله می‌شوی
پس برو و بی‌خیال باش
عاشقی كجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال كاغذی، دلش شكست
گوشه‌ای كنار جعبه‌اش نشست
گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد
در تن سفید و نازكش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال كاغذی مچاله شد
مثل تكه‌ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرك و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال‌های كاغذی
فرق داشت
چون كه در میان قلب خود
دانه‌های اشك كاشت.

برچسب:پرواز شب, :: ::  l3y : Sh.mnv


باغبانی پیرم

که به غیر از گل ها از همه دلگیرم

کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است ،

عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند و گروهی پکرند

دلم از این همه بد میگیرد

و چه خوب !

آدمی میمیرند . . .

 

_____________________

 

زاده میشویم ، زندگی میکنیم ، میمیریم

تولد را درک نمیکنیم ، از مرگ می هراسیم و فراموش میکنیم که زنده ایم . . .

چگونگی انتخاب نام شرکت های بزرگ کامپیوتری

Adobe :
اسم رودخانه ای كه از پشت منزل مؤسس آن جان وارناك عبور می كند.

Apple :
میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شركت اپل سیب بود و بنابراین اسم شركتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.

Cisco :
مخفف شده كلمه سان فرانسیسكو (San Francisco) است كه یكی از بزرگترین شهرهای امریكا است.

Google :
گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است كه تشكیل شده است از عدد یك با صد تا صفر جلوی آن .مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا می كنند كه این موتور جستجو می تواند این تعداد اطلاعات (یعنی یك گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد.

Hotmail :
این سایت یكی از سرویس دهندگان پست الكترونیكی به وسیله صفحات وب است.
هنگامی كه مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت انتخاب كند علاقه مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان پست الكترونیك به mail ختم شده و دوماً برروی وبی بودن آن نیز تأكید شود. بنابراین نام Hotmail را انتخاب كرد. در كلمه Hotmail حروف Html به ترتیب پشت سرهم قرار گرفته اند. گاهی اوقات اسم این سایت را به صورت HotMail نیز می نویسد.

HP :
شركت معظم HP توسط دو نفر بنام های بیل هیولت و دیو پاكارد تأسیس شد.
این دو نفر برای اینكه شركت هیولد پاكارد یا پاكارد هیولت نامیده شود مجبور به استفاده از روش قدیمی شیر – خط شدند و نتیجه هیولد پاكارد از آب در آمد.

Intel :
از آنجاییكه این شركت از بدو تأسیس با تأكید روی ساخت مدارات مجتمع ایجاد شد. نام آن را INTegrated Electronics یا به طور مختصر INTEL نهادند.

Lotus :
میچ كاپور مؤسس شركت كه هندی الاصل بود از حالت لوتوس كه یك اصطلاح مدیتیشن متعالی (T.M.) می باشد برای نامگذلزی شركتش استفاده كرد.

Mirosoft :
نام شركت ابتدا به صورت Micro-soft نوشته می شد ولی به مرور زمان به صورت فعلی در آمد. Microsoft مخفف MICROcomputer SOFTware است. و دلیل نامگذاری شركت به این اسم نیز آن است كه بیل گیتس مؤسس شركت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میكروكامپیوتر ها تأسیس كرد.

Motorola :
شركت موتورولا با هدف درست كردن بی سیم و رادیوی خودرو كار خود را آغاز كرد. از آنجاییكه مشهورترین سازنده بی سیم و رادیو های اتومبیل در آن زمان شركت Victrola بود. مؤسس این شركت یعنی آقای پال كالوین نیز اسم شركتش را موتورولا گذاشت تا علاوه بر داشتن مشابهت اسمی كلمه موتور نیز به نوعی در اسم شركتش وجود داشته باشد.

Oracle :
مؤسس شركت اوراكل یعنی لری الیسون و باب اوتس قبل از تأسیس شركت روی پروژه ای برای CIA كار می كردند . این پروژه كه اوراكل نام داشت بنا بود تا با داشتن مقادیر زیادی اطلاعات بتواند تا جواب تمام سؤال های پرسیده شده توسط اپراتور را با مراجعه به مخزن اطلاعات بدهد. ( اوراكل در اساطیر یونانی الهه الهام است. ) این دو نفر پس از پایان این پروژه شركتی تأسیس كرده و آن را به همین اسم نامگذاری كردند.

Red Hat :
مؤسس شركت آقای مارك اوینگ در دوران جوانی از پدربزرگش كلاهی با نوارهای قرمز و سفید دریافت كرده بود ولی در دوران دانشگاه آن را گم كرد . زمانی كه اولین نسخة این سیستم عامل آماده شد مارك اوینگ آن را همراه با راهنمای كاربری نرم افزار در اختیار دوستان و هم دانشگاهیش قرار دارد. اولین جمله این راهنمای كاربری « درخواست برای تحویل كلاه قرمز گم شده » بود.

Sony :
Sony از كلمه لاتین Sonus به معنای صدا مشتق شده است .

SUN :
این شركت معظم توسط چهار تن از فارغ التحصیلان دانشگاه استانفورد تأسیس شد. Sun مخفف عبارت Standford Univercity Network می باشد .

Xerox :
كلمه Xer در زبان یونانی به معنای خشك است و این برای تكنولوژی كپی كردن خشك در زمانی كه اكترا كپی كردن به روشهای فتوشیمیایی انجام می گرفت فوق العاده حائز اهمیت بود.

Yahoo:
این كلمه برای اولین بار در كتاب سفر های گالیور مورد استفاده قرار گرفته و به معنی شخصی است كه دارای ظاهر و رفتاری زننده است . مؤسسین سایت Yahoo جری یانگ و دیوید فیلو نام سایتشان را Yahoo گذاشتند چون فكر می كردند خودشان هم Yahoo هستند.

__________________

Copy of mehdi's weblog

نمی دانم ...
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.
ولی بسيار مشتاقم که از خاک گلويم سوتکی سازد
گلويم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و
بازيگوش
و او يکريز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلويم
سخت
بفشارد.
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدين سان بشکند
در من سکوت مرگبارم را


 

اولم می به قدح ریخت و مخمورم کرد
تا به خود آمدم از راه خرد دورم کرد

آنقدر وعده مرا داد و تعلل بنمود
که شدم کشته ی عشق وی و در گورم کرد

مرد این راه نبودم که کشم جور فراق
اختیار او ز کفم برد و مجبورم کرد

آن نگارین بچه زد راه دل و دینم را
وین بت شوخ خراب از می انگورم کرد

روزگاریست دلم طعنه ی بدخواهان است
وه که دیوانگی عشق تو مشهورم کرد

بکشید میل بر این چشم که از راهم برد
بنهید داغ بر این دل که مغرورم کرد

همچو من میزده در شهر پریشانی کو
لطف ساقیست که هر دفعه جمع و جورم کرد

برو "شهرو" که دگر نیشت به دلخواه تو بخت
چه کنم ؟ برق جمال رخ او کورم کرد

 

 

 

"شادان شهرو بختیاری"

 

شماره سریال ثبت شعر (124065) در سایت((شعر نو ))
 


و من آن گوسفند ناپاکی هستم که شازده کوچولو می‏ترسید گل سرخ‏ش را بخورد

 

آدم گمان می‏کند یادش می‏رود

آدم گمان می‏کند دروغ است و می‏تواند حافظه‏اش را پیشکش‏ کند تا ببرد

آدم گمان می‏کند



وقتی می‏ آید، آدم خیلی گمان‏ها می‏کند


جز اینکه باورش می‏تواند سهل‏تر باشد از انکارش

دوست داشتن را می‏گویم

 آدم گاهی از دوست‏داشتن خسته می‏شود. آدم است دیگر، نمی‏فهمد
صفحه قبل 1 صفحه بعد


Alternative content